نمیفهمم اینهایی رو که تا یک نفر حرف از خودکشی میزنه، میگن میخواد جلب توجّه کنه. خب عزیز من، معلومه میخواد جلب توجّه کنه! یه جور فریاد کمک خواهیه. میخوای و میتونی کمکش کن و نمیتونی/نمیخوای رد شو.
من دو بار واقعا فکرم تا حد خودکشی رفت و حالم واقعا واقعا خراب بود! اصلا هم به این فکر نمیکردم که بقیه بهم توجه کنن یا نه! چون نهایت درک اطرافیانم از حرفام این جمله بود: محدثه دیوونه شدی؟ یا مثلا میگفتن: بیخیال و ازین حرفا! البته نمیدونم خودم در مقابل حرفای خودکشی دیگران چه عکس العملی نشون میدادم و دادم:) چون آدما معمولا رفتارای خودشون در مقابل دیگران رو زود فراموش میکنن ولی برعکسش رو تا ابد تو ذهنشون نگه میدارن.
تو اون برحه اونقدر فشار روم بود که حتی درکی از اینکه با بیان حس خودکشی دیگران راجع بهم چه فکری میکنن نداشتم اصلا که حالا بخوام توجه بطلبم!
راستش توی همون دوبار هم فکر کنم خدا نجاتم داد! نمیدونم چی شد اصلا که برگشتم.
البته بعضی از خودکشی ها برای جلب توجه یه آدم خاص تو زندگی اون شخصه. که فکر کنم مقصود تو این مدل افکار خودکشی هست.
نمیدونم چطور میشه به یه آدم تو اون وضعیت کمک کرد. میشه انرژی مثبت فرستاد صرفا. هر چی دلسوزی کنیم حال طرف بدتر میشه.
۲۹ تیر ۹۹، ۱۸:۳۷
پاسخ:
نه اصلا منظورم جلب توجه یک آدم خاص نبود. و اصلا جلب توجه این جا بار منفیای نداره به نظرم.
ببین دارم درباره کسی حرف میزنم که از قصدش برای خودکشی حرف میزنه. اونی که به کل براش مهم نیست اصلا حرفشم نمیزنه. ولی کسی که حرف میزنه، از نظر من در بیشتر مواقع، دو حالت داره: یا میخواد از این طریق بگه که من یه مشکل بزرگی دارم که اونقدر اذیتم میکنه که به این شکل بیانش کردم. خب این آدم نیاز به کمک داره برای حل مشکلش شاید فقط یک گوش شنوا حتی. یا این که فارغ از اینکه ریشه این قصد و این تمایل چی هست، از همین که فکر خودکشی توی سرش افتاده احساس خطر کرده. میدونه که خطرناکه و هیچ بعید نیست عملیش کنه اگر با همین فرمون بره جلو. میدونه که چیز بدیه و باید بقیه رو خبر کنه تا اگر نتونست به تنهایی از پس این فکر اشتباه بربیاد، بقیه کمکش کنن. مثل کسی که داره غرق میشه و فریاد میزنه که نجاتش بدن. خیلی هم قابل تحسینه به نظرم. که متوجهه این فکر سمّیه و درخواست کمک و همراهی میکنه برای فرار از چیزی که بد میدونه. این جا هم دیگران مهم نیستن. نجات خودشه که مهمّه.
و حالا برخورد چی میتونه باشه با این آدم، بحث جداییه. به توانایی شخص برمیگرده. اگر میبینه بلد نیست و کارو خرابتر میکنه، باید رد بشه. و خب میتونه کمکش کنه که مشکلش به طور اصولی حل بشه، نه لزوما این کارای سطحی.
نه اتفاقا به نظر من اصلا نمیخوان جلب توجه کنن!
من دو بار واقعا فکرم تا حد خودکشی رفت و حالم واقعا واقعا خراب بود! اصلا هم به این فکر نمیکردم که بقیه بهم توجه کنن یا نه! چون نهایت درک اطرافیانم از حرفام این جمله بود: محدثه دیوونه شدی؟ یا مثلا میگفتن: بیخیال و ازین حرفا! البته نمیدونم خودم در مقابل حرفای خودکشی دیگران چه عکس العملی نشون میدادم و دادم:) چون آدما معمولا رفتارای خودشون در مقابل دیگران رو زود فراموش میکنن ولی برعکسش رو تا ابد تو ذهنشون نگه میدارن.
تو اون برحه اونقدر فشار روم بود که حتی درکی از اینکه با بیان حس خودکشی دیگران راجع بهم چه فکری میکنن نداشتم اصلا که حالا بخوام توجه بطلبم!
راستش توی همون دوبار هم فکر کنم خدا نجاتم داد! نمیدونم چی شد اصلا که برگشتم.
البته بعضی از خودکشی ها برای جلب توجه یه آدم خاص تو زندگی اون شخصه. که فکر کنم مقصود تو این مدل افکار خودکشی هست.
نمیدونم چطور میشه به یه آدم تو اون وضعیت کمک کرد. میشه انرژی مثبت فرستاد صرفا. هر چی دلسوزی کنیم حال طرف بدتر میشه.