دلش بهم میپیچید و من هیچ نمیفهمیدم..
و من هیچ نمیفهمم،
اون یأس سوزاننده رو
دلش بهم میپیچید و من هیچ نمیفهمیدم..
و من هیچ نمیفهمم،
اون یأس سوزاننده رو
آدمهایی که از حرف زدن برای حل 'مشکلات' ناامیدم میکنن، عمیقا آزاردهندهن برام.
- با بارها امتحان کردن و نتیجه ندادنش.
چقدر دلم درد میکنه. چقدر هضمش سخته برا من ناتوان ضعیف مسخره. چقدر باید یکی باشه بفهمه. چقدر نمیتونم دربارهش با هیچکی حرف بزنم.
× باید درباره پیامات حرف بزنیم. خیلی خیلی. میام دربارهش حرف میزنم این چند روز.
چی تهِ وجودم اشتباهه؟ که انقد اتّفاقای اشتباهی به بار میاره؟
ارحم من رأسُ ماله الرّجاء
و سلاحه البکاء..
+ دعا لازمم به شدّت.