خودم رو فراموش کرده بودم
و غرق شدن توی ریاضیات رو...
+ وی تازه داره شروع میکنه ببینه توی دنیای کنکور ارشد چه خبره :))
خودم رو فراموش کرده بودم
و غرق شدن توی ریاضیات رو...
+ وی تازه داره شروع میکنه ببینه توی دنیای کنکور ارشد چه خبره :))
اگر این پست رو پاک کنم، بازدید اینجا نزدیک به صفر میشه.
کاش اینقدر غم نداشته باشند آدما... :)
یه متن بلندبالای حماسی نوشتند که دانشگاه داره از دو سال غیر حضوری بودن و فارغالتحصیل شدن سال بالایی ها سوء استفاده میکنه، و به مقنعه و سیگار کشیدن و کارت نشون دادن گیر میده. دانشجو به پا خیز و این ظلم رو نپذیر و این حرفا!
آدم نمیدونه بخنده یا گریه کنه از این آرمانسازی ها!
و اینقدر در ظاهر تباهی احاطه داره که یه نفرم تو گروه دانشکده معترض نمیشه که من چرا باید بخاطر ممانعت از اینکه از هر جا رد میشم، دود بفرستند توی حلقم و تهسیگاراشون زمین رو فرش کنه، اعتراض کنم و حتی چرا متشکر نباشم؟!
+ نظرم اینه که وضعیت دانشگاه تهران از نظر پوشش اصلا مناسب و در شأن محیط آموزشی نیست. و حتی حق منه اعتراض، وقتی شاهد تبعیض اساتید بخاطر طرز پوشش و رفتار هستم! و البته بستگی به مقنعه یا روسری نداره...
سیگار هم وضعیت بدون محدودیت و ناجوری داشت. کارت هم که فکر میکنم مثل باقی دانشگاها کلا باید میدیدند و نمیدیدند. من راحتتر بودم قطعا، ولی آسیبهایی هم داره اینکه هررر کس بتونه بیاد داخل دانشگاه...