ناگهانی‌ات

ما قطعتُ رجائی منک!

از اون برهه‌های عجیب‌غریب زندگیه انگار. و من انگار کامل متوجه نیستم باز. کاشکی دیر نشه. کاشکی حیف نشه. کاشکی بفهمم‌ش عمیق. حس‌ش کنم.. 

۱۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۲:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گنگ

[پریشان‌احوال سعی میکرد چیزی را به خاطر آورد.]

۰۸ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۳:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بخاطر این.

بوی زندگی میده. خیلی بوی زندگی میده. 

۰۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۷:۲۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

.it's ok

.But it hurts like hell
۱۴ فروردين ۹۸ ، ۲۱:۴۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

فالینگ اِپارت.

گاهی هم دلت میخواد غصّه از پا درت بیاره. ینی نمیدونم، یهو سبک شی، کم شه، فشارش از رو دوشت برداشته شه.

یهو که درست نمیشه چیزی اصولا! پس فقط رهاییِ یهویی تو از پا درومدنه.

- البته که میدونم! اینم میگذره و حل میشه توم و جون سالم ازش به در می‌برم..

۲۹ دی ۹۷ ، ۰۲:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

آخرین امید.

بذار بگم.

 که رویاهام دارن جلو چشَم تیکه تیکه میشن

دارن نابود میشن

دارن میسوزن و خاکسترشونو باد میبره...

۲۳ دی ۹۷ ، ۰۱:۴۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱

111

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۷ آذر ۹۷ ، ۰۳:۱۶

untitled :|

به قول دوستمون، نمی‌فهمم. یه چیزایی رو نمی‌فهمم.


‍‍‍* به این صورته که تو مغزم ۴۰ خط حرف می‌چرخه، جمله آخرو یه جا به اشتراک میذارم، و هی به چشم بقیه دیوانه‌تر شناخته میشم. :))

۱۶ آذر ۹۷ ، ۲۱:۱۰ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

می‌‌شنوی؟

"

خدایا!

روحم از شدّت درد می‌سوزد،

بند بند وجودم از شدّت درد صیحه می‌زند...

"

۰۹ آبان ۹۷ ، ۱۸:۲۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

هی؟ تو چی؟

هیچ‌کی نمی‌بینه..

۰۳ آبان ۹۷ ، ۲۲:۳۷ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰