در دلتنگ ترین حالت ممکنم. و اصلا نمیشه گفت برای چی یا کی.
گاهی ام یه آدمای بزرگی میبینی، ازین همه کوچیک بودن خودت خجالت میکشی ...
دوست دارم این کارو بکنما. و اون حس قشنگه رو به همه هدیه کنم.
اسکار مزخرفترین تابستون عمرم هم تعلّق میگیره به تابستون بعد از کنکور.
یه جورایی دیوارایی که دور خودم کشیدم بخاطر کنکورو دوس دارم. حسّ خوبی ندارم از حذف کردنشون ! کنکور یه روی زندگی رو بم نشون داد که نسبتا تازه و جالب بود برام !
× پُر از خلا، پُر از معلّق بودن، پُر از خالی ...
آدما غیر از اهدافی مثلِ دور و برمون شلوغ باشه/ تو پیری عصای دستمون باشه/ یکی باشه بشه اونی که من میخواستم و الخ هم بچه دار میشن آیا ؟
دیگه بقای نسل هم مزخرفترینش.
بعد نیاز دارم یه سال ولم کنن، بگن برو دنبال زندگیت، ببین چی میخوای، چیکار میخوای بکنی، قضیه چیه کلا ؟!
تا به خودت میای و میخوای ببینی کجای این داستانی و از زندگی سر دربیاری، میندازنت تو یه راه بی مقصد و هی هولت میدن تا تَه ...
× بی مقصد ولی تا تَه. :))
یادمون باشه اخلاق در وهله اول به قربون صدقه رفتن و بغل کردن و ادای مهربون بودن دراوردن نیست. یکم شعور داشته باشیم.
× تا نوک دماغمونو میبینیم فقد !