ناگهانی‌ات

ریممبر دیس !

" تو یه بازه ای هر چی شد فقط تلاش کن، موفقیتت تو ادامه دادنه ... "

۱۹ فروردين ۹۶ ، ۰۰:۰۴ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

|

از بوسـه گلگون تو خون میچکـــد ای تیر !
جان و جگرم سوخت ،
 به این سـینه چه گفتی ... ؟!

۲۹ بهمن ۹۵ ، ۰۱:۰۳ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

کاشکی می‌شد بهت بگم ...

هرچقدم که دلخوری باشه ، فک کنم همین‌که هرروز پامیشم میبینم سجّاده‌ت پهنه ، یه بخش عظیمی از خوش‌بختی باشه. :‌)


و وی پس از هرگونه ابراز محبّت و حسّ صمیمیتی دچار شکّ و تردید و امّا و اگر میگشت. از کی اینطوری شد ؟!

۲۰ بهمن ۹۵ ، ۰۱:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

که هی مچاله کنم هر چه می نویسم را ...

چه‌قدر سخت‌َم.


× کوتاه‌تر از عنوان :))

۱۵ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۵۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

رو به زوال.

آدمِ بد که حالش خوب نمیشه، میشه ؟

۱۶ دی ۹۵ ، ۲۲:۲۰ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

همینا.

- و خیلی بی‌رحمانه گاهی آدما بخاطر یه اشتباه/ یه اتّفاق، نه چندان هم بزرگ، باید تا آخر عمرشون تاوان پس بدن.

- نه که بخام پنهان‌کاری کنم، معمولا دلیلی برای گفتن پیدا نمی‌کنم ! برا انجام دادن کارا باید دلیل داشته باشیم دیگه نه ؟! نه برا انجام ندادنشون !


۰۸ دی ۹۵ ، ۱۷:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

با تشکّر !

یکی بیاد بزنه تو گوش من، برم سر درسم.

۰۶ دی ۹۵ ، ۲۰:۲۲ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تلخ؛ مثل همین که می‌نوشی !

خب، سخته که نمیشه کسیو دوست داشت.

۲۹ آذر ۹۵ ، ۲۳:۳۴ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

_

بد تر از حسّ از دس دادنش اینه که میفهمی از اولم مال تو نبوده.

۱۰ آذر ۹۵ ، ۲۱:۰۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

اشتبا کردم ؟

من صرفا میخاسّم آدم قدر نشناسی نباشم ...
۰۶ آذر ۹۵ ، ۲۳:۱۸ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰